شش ماه گذشت و گفتند که زندان برای اجرای حکم جا ندارد. کسی هم از ریش های حاج سعید خبری نگرفت! اما حالا که فائزه زندانی شده است، برخی بهانه ای یافته اند برای عقده گشایی. هر آنچه از دهانشان در می آید می گویند تا بار دیگر ثابت کنند «ادب مرد به از دولت اوست».
مشکل ریش نیست، مشکل «مظهر روح حزب الله» است
ده ها تحلیل و پیش بینی از بسیاری از شخصیت ها می توان نام برد که به وقوع نپیوسته است. پس دعوی بر سر ریش حاج سعید نیست! مشکل این جماعت را می توان در توصیف شهید آوینی از حاج سعید پیدا کرد:
"آقا سعید، فرمانده این محور عملیاتی، همان كسی بود كه ما در جست وجوی او بودیم. او مظهر همان روحی است كه حزب الله را از انسان های دیگر جدا مي كند و البته در میان رزم آوران ما دلاورانی چون سعید كم نیستند ... او یكی از پرورده های میدان رزم و جهاد فی سبیل الله است و اگر انقلاب اسلامی هیچ دستاوردی جز پرورش انسان هایی اینچنین نداشت، باز هم مي ارزید تا حزب الله جان و سر خویش را فدای حفظ آن كند."
ریش های کرباسچی و مهاجرانی
«... در آغاز پنجاه سالگی از ایران خارج شدم. پنجاه سال زندگی در ایران و در شرق، بگذار نیمه دوم عمرت در غرب بگذرد! وطن همان سرزمینی است که در آن جا احساس آرامش و طمانینه می کنی. به تعبیر امام علی علیه السلام همان سرزمینی که تو را تحمل می کند. دیدم لندن برای من دیگر یک مرحله گذار نیست. سرزمینی است برای زندگی کردن ... دیدم لندن را دوست دارم، با تنوع ملیت ها و تساهل و تسامحش».
اینها را یک جوان جوزده فرنگ رفته ننوشته است. کسی که در لندن احساس وطن بودن می کند، فردی است که سالیان سال وزیر بوده، معاون رئیس جمهور بوده و حالا به خاطر فرار از زنان دوم و سومش به لندن گریخته است. عکس ریشدار دولتمرد سابق را مقایسه کنید با ریشهای روتوش شده امروزی در وطنش لندن. چرا تا لندن برویم؟ عکس های کرباسچی وقتی که حتی تا روز دادگاه رفتنش با ریش های بلندش از آیات و روایات و خط امام می گفت. عکس های خیلی های دیگر را در اول انقلاب با حالا مقایسه کنید.
دلیل حمایت ما از سعید قاسمی
حاج سعید برای ما عزیز است. چون همچنان ریش دارد! چون ریش های امروزش، فرقی با ریش های دیروزش ندارد. نه از آن جهت که ریش برای ما مقدس است! چون ریش های امروز حاج سعید، ریشه در باورهای عمیقش دارد. ریش های حاج سعید نه سکوی پرتابش به لندن بود، نه وسیله ای برای چپاول بیت المال. برخی چه ریش گذاشتنشان، چه ریش زدنشان، بوی متعفن قدرت می دهد. حضرات ریش دارِ دیروز و بی ریشِ امروز، نمک انقلاب را خوردند اما نمکدانش را شکستند. اما حاج سعید نمک نخورده، نمک گیر انقلاب است. یادش به خیر در ایام فتنه، وقتی غمناک می گفت: چه کنیم که باید برویم جلوی جام جم و در مقابل فتنه گران، از ساختمان صدا و سیمایی دفاع کنیم که قبولش نداریم!
ریشه ای که برخی ندارند!
روزی نان آقایان در ریش بود! حالا در بی ریشی! چه آن روزی که ریش داشتند و چه امروز که ریش ندارند، ریشه نداشتند و ندارند. حاج سعید با ریش و بی ریشش، با ریشه است.
نظرات شما عزیزان:
|